
امروز در عاج مگ برای شناخت ماهیت بازاریابی چابک این مفهوم را بررسی میکنیم، بنابراین بهتر است ابتدا به مفهوم مدیریت چابک اشاره کنیم که کارکرد اصلی آن، تقسیم پروژه و سبک کردن فعالیتهای پروژههای سنگین و بزرگ است. در ادامه با ما همراه باشید.
در این شیوه از مدیریت پروژه، برای پیشبرد اهداف، گروههای مختلف تشکیل میشوند و هر یک جداگانه به وظایفشان رسیدگی میکنند تا در نهایت به یک کل واحد برسند. نکتهای که در این شیوه حائز اهمیت است این است که گروههای مختلف در طول رسیدگی به وظایف، با شفافیت کامل یکدیگر را از وضعیت خود باخبر میکنند و به تبادل اطلاعا ت میپردازند.
این شیوهی مدیریتی در بازاریابی نیز چنین عملکردی دارد. همانطور که از نامش پیداست سرعت بخشیدن به انجام پروژهها در آن حائز اهمیت است و برای رسیدن به این سرعت از چارچوبی که اسکرام نام دارد استفاده میشود (چارچوبی که پروژههای بزرگ را به مجموعههایی از پروژههای کوچک تقسیم میکند).
فرض کنید، شما به عنوان یک برند نیاز به جذب مخاطب، برقراری ارتباط با مخاطب و ایجاد یک رابطهی متقابل با آنها دارید و حالا یک تیم بازاریاب قرار است احتیاجات شما را برآورده کند.
با تکیه بر شیوههای سنتی ممکن است پروژهی برند شما زمانبر شود، چرا که تمام گروه در این روش به موضوعات واحد میپردازند، پروژه را بدون تقسیم و به صورت یک کل به انجام میرسانند، از الگوهای ثابت پیروی میکنند، به قراردادهای رسمی بسیار پایبندند و ارتباط با مشتری در آنها کمرنگ و خشک است و با انعطاف کم به حل مسائل میپردازند. اما زمانی که پای بازاریابی چابک به پروژهی شما باز شود اتفاق دیگری میافتد. چه اتفاقی؟
همانطور که گفتیم در رویکرد بازاریابی چابک، سرعت از اهمیت زیادی برخوردار است. به همین منظور، تقسیم وظایف انجام میشود و تیمهای مختلفی تشکیل میشوند تا در بخشهای مختلف تحقیق و فعالیت کنند و بار سنگین از دوش گروه برداشته شود و با تکه تکه کردن کار، سرعت به نتیجه رسیدن پروژه افزایش یابد.
همچنین رویکرد چابک، یک رویکرد چرخشی و به روزشونده است که هرگاه نیاز به تغییرات باشد آن را در پروژه اعمال میکند و در برابر تغییر مقاومت نمیکند.
در این شیوه گروهها با هم در ارتباط هستند و از نظرات یکدیگر بهره میبرند و از نتایج و تجربیات هم در راستای بهبود و پیشرفت درس میگیرند.
همچنین یکی از ویژگیهای مهم بازاریابی چابک این است که در آن تجزیه و تحلیل دادهها اتفاق میافتد و با همفکری اشکالات برطرف میشود.
در این رویکرد، رسیدن به درک صحیح نسبت به محصول از قدمهای نخست به حساب میآید. یعنی گروهی که قرار است برای پروژهها تلاش کنند و طراح هویت آن باشند، در ابتدا باید آن محصول و اهداف برند را به خوبی بشناسند و سپس برای پیشبرد اهداف دست به عمل بزنند.
بنابراین نیاز است صاحب محصول به خوبی با گروه در تعامل باشد و اهداف، جزئیات و خواستههایش را به وضوح مطرح کند. همه این را خوب میدانیم که زمان چه اهمیتی در زندگی انسانها دارد. هدف بازاریابی چابک دقیقاً زمان است.
در این روش با طراحی دقیق و تقسیم کارها و همکاری دوستانه و پرشور و به روزرسانی اطلاعات و گزارش عملکرد و تبادل نظر، تمام تیم بازاریاب برای هر چه سریعتر و بهتر اجرا شدن پروژه و بهبود روند تبلیغات از رقبا تلاش میکنند. در نهایت مثالی دیگر میآوریم تا هر چه بهتر مزایا و بخشها و اصطلاحات این رویکرد را برایتان مشخص و ماندگار کنیم.
مثال: برندی قرار است با هدف ارتقای صدای برند با یک گروه بازاریابی کار کند که از رویکرد چابک بهره میبرند. در ابتدا گروه از صاحب محصول اطلاعات دقیقی از محصول، اهداف برند، چشماندازها و انتظارات و لیست محصولات میخواهد تا باشرایط پیش رو آشنا و برای کار آماده شود. سپس گروه به دنبال نیاز مشتریان میرود تا به بهترین شکل بتواند برای بازاریابی برنامهریزی کند.
برای اینکار یک نفر به عنوان اسکرام مستر انتخاب میشود تا گروه را تقسیم و وظایف را مشخص کند و بر روند فعالیتها و برگزاری جلسات نظارت کند.
سپس گروههای تقسیم شده برای رسیدن به هدف مورد نظر کار میکنند، تبادل نظر میکنند و به رفع مشکلات میپردازند و با برگزاری جلسات دوستانه و مستمر و انجام تستهای مختلف تمام تلاششان را میکنند که پروژه را در کوتاهترین زمان به اتمام برسانند. در این رویکرد پس از اتمام پروژه، کار گروه تمام نمیشود و برای به روزرسانی محصولات و هویت برند تلاش میکنند.
جمعبندی
در این مقاله از عاج مگ، قابلیتهای مدیریت و بازاریابی چابک را بررسی کردیم که میتوانند در روند اجرای پروژههای برندسازی به کار گرفته شوند. در این نوع از بازاریابی پرسنل به تیمهای کوچک تقسیم میشوند تا بتوانند با تمرکز بیشتری بر روی بخشهای مختلف یک پروژه کار کنند. همچنین از روش اسکرام برای مدیریت پروژه نیز بخش دیگری از سیستم بازاریابی چابک است که در این مقاله مورد توجه قرار گرفت.